تأملی در دلایل کمرنگ شدن یک اصل مهم در زندگی اجتماعی/وجدان کاری کیلویی چند؟!
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۹۷۳۶۴۳
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در جهان امروز سبک زندگی (Lifestyle) بسیار مهم شمرده میشود؛ مجموعهای از منشهای ذاتی ما و همچنین روشهایی که برای ادامه حیات برگزیدهایم.
بحث سبک زندگی در بسیاری از سخنان رهبر فرزانه و از جمله بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. ایشان در مهر ماه ۱۳۹۱ در جمع پرشور جوانان خراسان شمالی سؤالات مهمی را در این خصوص مطرح نموده، آسیبشناسی آنها را خواستار شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وجدانی که فریاد میشود، اما...
وجدان کاری پیوندی مستحکم با فرهنگ اصیل اسلامی و انقلابی دارد. همان فرهنگی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب به عنوان عامل اصلی، در رفتارهای اجتماعی کشور مورد غفلت قرار گرفته و ظهور و بروز چندانی ندارد.
وجدان کاری عمدتاً در رفتارهای فردی مطرح است و باعث میشود انسان قضاوتی درونی نسبت به رفتارهای خویش داشته باشد.
آیا ما در رفتارهای فردی وجدان کاری را مدنظر قرار میدهیم؟ این پرسش چنان مهم است که باید مدتها در باره پاسخ آن اندیشید و همچنین در باره خود وجدان که مانند هزار شاهد عادل عمل میکند!
... و اینکه علاوه بر درونمایههای آدمی که مهمترین عامل در بروز و ظهور وجدان کاری است، نقش آموزش و نظارت در این باره چقدر مهم و اساسی است.
حقیقت ماجرا آن است که در میان مردم این قبیل مفاهیم، بسیار فریاد میشوند، اما آثار عملی زیادی را شاهد نیستیم!
همین که شما در مقابل کم کاری و سهل انگاری کارمندی حرف از وجدان کاری میزنید و بلافاصله پاسخ میشنوید کهای آقا! وجدان کاری کیلویی چند؟... نشان از آن دارد که چنین مؤلفههایی - حداقل در حیطه رفتار- در میان آحاد مردم جا باز نکردهاند.
البته اینکه چرا ما به این گرفتاری مبتلا شدهایم نیز حکایت دیگری دارد. جامعه باید چنین رفتاری را پس بزند که در بسیاری از اوقات این اتفاق نمیافتد. سیستم باید با نظارت مستقیم و غیرمستقیم خود چنین آدمی را کنار بزند که این اتفاق بر فرض وقوع چنان کند و ناقص رخ میدهد که گویا اصلاً نظارتی وجود ندارد.
در بخش تولید باید کالای بیکیفیت روی دست تولید کننده بیوجدان باد کند که نمیکند. باید تشویق پیش برنده و تنبیه باز دارنده باشد که خود گواهید که نیستند!
کافی است اندکی به مباحثی که در پی میآید اندیشه کنیم تا دریابیم هنوز تا رسیدن به مقصد، فرسنگها فاصله است.
بیشتر بخوانید
دیدگاه رهبر معظم انقلاب به «سبک زندگی» در بیانیه گام دومبایدهای تقویت وجدان کاری
مگر نه آنکه به فرمایش رهبر معظم انقلاب، اسلام «خرد ورزی، اخلاق و حقوق» را مایههای اصلی فرهنگ صحیح و بالطبع شکلگیری پیشرفت و تمدن نوین اسلامی میداند؟ ما در کدامین نقطه از این مسیر توسعه و تمدن ایستادهایم؟
بیتردید برای تقویت بنیان وجدانکاری، خانوادهها، جوامع، مردم، مدیران، سیستم حکومتی، رسانهها و... همه و همه مؤثرند. این مهم باید در مقاطعی از زندگی انسانها به آنان آموزش داده شود. باید در خانواده، مدرسه، دانشگاه، کسب و کار [اداره، کارخانه و محل کار]، سفر و حضر و از مسیر دوست و بیگانه مورد تأکید قرار گیرد. چنین مفهومی باید در کتابهای درسی، ادبیات داستانی، اشعار و حکایات و تماثیل به عنوان بخشی از مبانی فرهنگی و ارزشی گنجانده شود. حتی باید بدانیم امروز چه کاری لازم است انجام شود تا ۲۰ سال آینده افرادی با وجدان در حیطه کار و تلاش اجتماعی تحویل اجتماع گردد!
رسانهها و شبکههای اجتماعی باید وجدان کاری را برجستهسازی نمایند و چتر نظارتهای سازمانی و اجتماعی بر سر آن گسترده شود. همچنین اهتمام به تولید، عرضه و فروش کالاهای مرغوب باید سرلوحه فعالیت همگان قرار گیرد.
چرا وجدان کاری نداریم؟
به نظر میرسد وجدان کاری در میان آحاد گوناگون مردم ما به گونههای مختلف مورد مخاطره قرار میگیرد. از جمله آنکه:
الف- مدیران به مسائل کم اهمیت، اهتمام بیشتری میورزند. از اینرو تقسیم کار درست میان زیردستان و کارکنان انجام نمیشود.
ب- سیستمهای رقابتی صحیحی که باعث رشد و اعتلای افراد گردد، کمتر وجود دارند.
ج- استخدام قطعی [به مفهوم برقراری امنیت کامل شغلی]خیال افراد را از بابت اینکه روزی بهخاطر سهل انگاری و تنبلی از کار کنار گذارده شوند، کاملاً راحت کرده است.
د- ادارات و سازمانهای ما فاقد چشمهای تیزبین نظارهگری است که باعث شود افراد دست و پای خویش را جمع کرده، به انجام دقیق امور محوله بپردازند.
ه- افراد پرکار مورد تشویق قرار نمیگیرند و آدمهای بیعار توبیخ نمیشوند. میان دوغ و دوشاب در سازمانهای ما تفاوت چندانی وجود ندارد.
و- خلاقیت و ابتکار عمل مورد غفلت قرار گرفته، افراد به روزمرگی و انجام کارهای ساده و روتین بسنده میکنند.
ز- در بسیاری از رشتهها تخصص و تعهد مبنای تصدی مشاغل نیست و رانت خواری، پارتی بازی، نسبتهای فامیلی، خط و ربط سیاسی و... جای آنها را گرفته است.
بگذریم؛ افراد وقتی با این قضایا مواجه میشوند، به طور طبیعی رفتارهایی از خود بروز میدهند که با شأن و منزلت آنها فاصله بسیاری دارد. به عنوان مثال:
* در اداره و محل کار به جای تلاش گسترده و پاسخگویی به ارباب رجوع با اینترنت و شبکههای اجتماعی خود را سرگرم نموده، وقت خود را به بطالت میگذرانند. * در کارخانه و کارگاه کار را سرسری تلقی کرده، آن را محکم و متقن انجام نمیدهند. * برای بیعاری و سهل انگاری خویش بهانههای مختلف فراهم کنند؛ از جمله آنکه عدهای سودجوی گردن کلفت میخورند و میبرند، ما چرا باید تاوان کار آنها را پس بدهیم؟
* بی مسئولیتی خویش را به نبود کار و فعالیت کافی نسبت داده، از زیر بار کار و تلاش شانه خالی میکنند؛ و حالا چه باید کرد؟
از همه آنچه گفته شد برمیآید که نبود وجدان کاری نوعی بیمبالاتی در فکر و اندیشه و رفتار است که بایستی برای علاج قطعی آن چارهای اندیشید. شاید موارد زیر به بهبود این بیماری کمک نموده، شرایط را برای مسئولیت شناسی بیشتر آدمی فراهم نماید:
نخست آنکه با معاد باوری و اعتقاد راسخ به قیامت و روز واپسین، در انجام همه فعالیتها وجدان و شرف خویش را در نظر گرفته، همچون شریکی که از شریک نامطمئن خود حساب میکشد، از خویشتن حساب بکشیم.
دیگر آنکه بدانیم کسب رضایت الهی و آنگاه عیال الله - ارباب رجوع - و همچنین سرعت و دقت بیشتر در انجام کارها و فعالیتها سرانجام به رضایت درونی خودمان انجامیده، آرامش خاطر بیشتری را برای ما به ارمغان میآورد.
سوم آنکه اگر در سازمان یا مؤسسهای جزو افراد شاخص و اثرگذار به شمار میآییم، بدانیم عملکرد مثبت ما بیکم و کاست بر رفتار زیر دستان مؤثر خواهد بود.
چهارم آنکه توجه داشته باشیم لقمه حلال که آغاز راه سعادت معنوی ما و خانوادهمان به شمار میآید، در گرو وجدان کاری و انجام بهینه و مؤثر وظایف محوله است.
پنجم آنکه به این نکته دقت داشته باشیم که پیشرفت کشور و تمدنسازی و اعتلای اسلام و ایران دقیقاً به سبک زندگی و اتقان عملکرد ما بستگی دارد. در این خصوص جدیت و تلاش مؤثر به خرج داده، منافع جمعی و ملی را بر منافع فردی ترجیح دهیم.
ششم آنکه با مصلحتاندیشی و سختکوشی خویش کار کافی برای زیردستان تولید کرده و در نهایت خود را مخاطب این سخن حکیمانه رهبر بزرگوارمان بدانیم که «هرجا که قرار گرفتهاید، همان جا را مرکز دنیا بدانید.»
هفتم آنکه از روشهایی که دیگران برای کارآمدی افراد جامعه بهره بردهاند، کمک بگیریم. روشهای مؤثر آنان را الگو قرار دهیم، بومیسازی کنیم و از نتایج و پیامدهای آنها استفاده ببریم.
هشتم آنکه بدانیم همانگونه که سازمان درجه یک، آدم درجه یک میسازد، آدم درجه یک نیز میتواند با تمرکز قوای خویش و بهرهگیری از توان و ظرفیت دیگران به شکلگیری سازمان درجه یک کمک اساسی نماید.
نهم آنکه اهتمام به تولید، عرضه و فروش کالاهای با کیفیت مرغوب؛ سرلوحه فعالیت همه ما قرار گرفته است، به عنوان مثال نام تولیدکننده کالای مرغوب در صدر فهرست خریداران دولتی و خصوصی واقع شود.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سبک زندگی وجدان کاری وجدان کاری سبک زندگی درجه یک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۹۷۳۶۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت، وجوه مهم سلامت را برشمرد و بر نقش خانواده در سلامت افراد تاکید کرد.
به گزارش ایسنا، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت نوشت:« یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که میتوان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینهسازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون کرد. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمیماند بلکه حیطههای پر اهمیت دیگری را نیز در بر میگیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» در خور توجه فزونتری هستند. نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند.
چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزین بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین میتوان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بیهیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفتهساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق میشود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جزو آن را فرو نگذارد و برای بیشینهسازی آنها پیوسته بکوشد. سرانجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیبهای مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.
ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را میتوان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تاثیر میگذارند. اما، تردیدی نمیتوان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجستهتر است. چون همانگونه که می دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل میگیرد، «شخصیت» فرا میبالد، «منش» نضج مییابد، «نگرش به خویشتن» پایهریزی می شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیدهها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده میشود.
حال این پرسش در برابر ما عرض اندام میکند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فروشدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان انبوهی شاخص و ملاک را برای « خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص های زیر اهمیت بیشتری دارند:
۱.سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری میرساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف میکند.
۲.پیروی از الگوی گفتوگوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانوادهای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده میشود. چه، اینگونه خانوادهها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه بکار میگیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان میشوند.
۳.افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانوادهها پیوسته دانایی خود را افزایش میدهند و اندیشه خود را زیبا و غنی میسازند. آنان همچنین میکوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود بکار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیباییهای بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.
۴.فضیلتمند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده میشود. به همین سبب اینگونه خانوادهها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.
۴.برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختیها و رنج های ناگزیر زندگی حفاظت میکند. یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن.
خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.»
انتهای پیام